منازعه قره باغ (بخش اول)
بازدیدها: ۴۵
|
منازعات مختلف در روابط بین دولتهای متفاوت را میبایست از دو منظر «ریشهها و علل به وجود آمدن آن» و «ریشهها و علل خاتمه نیافتن آن» بررسی کرد. منازعه قره باغ که به ظاهر از جنس اختلافات مرزی است، در مقابل بسیاری از منازعات مشابه دیگر [که در منطقه و دنیا سالها از حل و فصل آن میگذرد]، بهمراتب از سطح حساسیت و پیچیدگی کمتری برخوردار است.
با نگاهی موشکافانه به این منازعه بهراحتی در مییابیم که سالها استخوان در زخم نگاه داشته شده و اقدام خاصی برای برطرف کردن آن انجام نشده است و صرفاً تلاش شده تا حل بنیادین این موضوع به سالهای آتی سپرده شود. هر چند که همه طرفهای درگیر در این مسأله چه دو ملت و دو دولت ارمنستان و آذربایجان، چه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای درگیر در آن بهخوبی میدانند این مسأله هیچگاه مشمول مرور زمان نخواهند شد و این اختلافات رفته رفته و با گذر زمان عمیقتر و حساستر خواهد شد. در این میان، سؤال اصلی این است که چرا این مسأله تا به امروز حل نشده و راه حل جدی برای آن پیشنهاد نشده است. در تحرکات اخیر دو طرف شاهد اتفاقاتی هستیم که کمی جنس و شکل آن با گذشته متفاوت است. از همین رو، پیش از بررسی علل این اختلافات به بررسی ریشههای تحریک آمیز تحرکات اخیر میپردازیم.
دو طرف درگیر در این منازعه سالهاست که همچون انبار باروتی میمانند که منتظر جرقهای برای شعلهور شدن هستند. آنچه که از بررسیهای میدانی به دست میآید نقش پُررنگ دولت ترکیه در شعلهور شدن این اختلاف در برهه کنونی است. از تحلیل اتفاقات اخیر، اینطور به نظر میرسد که دولت ترکیه و در رأس آن شخص اردوغان با دو هدف عمده، آتش جنگ در قره باغ را شعلهور کرده و بهطور مستقیم در شروع و ادامه آن نقش آفرینی میکند که البته نمیتوان هیچ یک از این دو هدف را نسبت به دیگری برای سران دولت کنونی ترکیه پُراهمیتتر قلمداد کرد. این دو هدف عمده عبارتند از: تثبیت قدرت بهویژه قدرت نظامی ترکیه در منطقه قفقاز بهمنظور جبران شکستهای عمده در ماجراجویی سوریه و بازگرداندن آبروی از دست رفته خود و دیگری تأمین امنیت طولانیمدت برای خط انتقال انرژی از آذربایجان به ترکیه است.
بر همین اساس، به بررسی پیامدهای تصمیم ترکیه برای ورود به جنگ قره باغ میپردازیم.
ترکیهایها در سالهای اخیر و در پی شکوفایی اقتصادی در دو دهه اخیر خود، رؤیاهای بلندپروازانهای در ذهن پروراندهاند و سران حزب عدالت و توسعه با اتخاذ استراتژیهایی تلاش کردند به این اهداف خود برسند که عمدهی این استراتژیها، حضور و دخالت نظامی عمدتاً مستقیم در منازعه و جنگهای منطقهای و فرامنطقهای است. اما نکته حائز اهمیت این است که دولتمردان کنونی ترکیه در یک اشتباه راهبردی تلاش کردند با استفاده از راهبردهای تاریخ گذشته که متعلق به جنگهای جهانی و ماقبل آن بوده در فضای سیاسی و دیپلماتیک امروز جهان به تحمیل رؤیاهای بیپایه و اساس خود بر دنیا بپردازند و این در شرایطی بود که کشورهایی که تجربههای طولانی و عمیقی در این گونه راهبردها داشتهاند، امروز به روشهای ملایمتری برای تحمیل قدرت خود بر کشورهای دنیا بهره میبرند. ریشهی این تفکرات و اشتباه راهبردی سران ترکیه را میتوان در عقدههای فروخفته از گذشته و جنگهای ناکام آنها در طول جنگهای جهانی جستجو کرد. آنجایی که امپراطوری عثمانی در طول این جنگها از بین رفت و ترکیهای با انبوهی از مشکلات برای آنها باقی گذاشته شد.
بر این اساس شکل اقدامات چند سال اخیر ترکیه در رویکردهای سیاست خارجی آن عمدتاً به انتقامجوییهای کودکانه در عرصهی بینالمللی شبیه است تا بروز بیرونی دولتی مقتدر و قدرتمند. ترکیه با این اقدام چهره کشور و ملتی صلحطلب و در حال توسعه که در سالهای گذشته و قبل از تحرکات و اشتباهات راهبردی اخیر برای خود ساخته بود را به چهرهی زشت دولت و ملتی جنگ طلب و بیمنطق تبدیل کرده و رفتهرفته سرنوشت خود را در سراشیبی سقوط قرار داده است.
در درگیریهای اخیر منطقه قره باغ تنها طرفی که به طبل جنگ میکوبد و بهوضوح از ادامه آن حمایت میکند ترکیه است که با اعزام جنگجویان اجاره و غیر بومی به منطقه، آتش جنگ را شعلهور کرده و در موضعگیریهای خود، نه بر حل مسالمتآمیز بحران که بر ادامه جنگ اصرار دارد. در حالی که دو طرف با همه اختلافات موجود بهوضوح میدانند که اولین و آخرین بازنده این شیوه، دو طرف درگیر در جنگ، یعنی ارمنستان و آذربایجان هستند، چرا که این کشورها هنوز و پس از سالها جدایی از اتحاد شوروی نتوانستهاند زیرساختهای قابل قبولی برای ترسیم آیندهای روشن، حتی در شرایط صلح فراهم آورند، چه رسد به آنکه در این بین جنگی خانمانسوز در منطقه رخ دهد. از سوی دیگر، درگیریهای اخیر از دید هیچ یک از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای (غیر از ترکیه)، حداقل در شرایط کنونی و به این شکل مطلوب نیست که این را میتوان بهراحتی از مواضع اتخاذ شده از سوی دیگر کشورها در رابطه با دور جدید درگیریها درک کرد.
سؤال دیگری که میبایست در رابطه با اصل موضوع مناقشه قره باغ مورد بررسی قرار داد این است که ریشه این منازعه کجاست و چرا تا به امروز راهکار و اقدام عملی خاصی برای آن صورت نگرفته است؟ در نوشتار بعدی به این موضوع خواهیم پرداخت.
نویسنده: محسن شیروانی
بازپینگ: منازعه قره باغ (بخش دوم) – اندیشکده مشیر